همه ما از کار کردن با یک مدیر خوب لذت برده ایم و مجبور بوده ایم یک مدیر بد را تحمل کنیم. یادگیری اینکه چگونه یک رهبر خوب باشید کار آسانی نیست. رهبر خوب بودن به مجموعه مهارت های کاملاً متفاوتی در مقایسه با مشاغل دیگر نیاز دارد. بسیاری از موقعیت ها جزیره ای هستند. آنها نیاز دارند که کارمند به بهترین نحو روی کار خود تمرکز کند. یکی از مهمترین ویژگی های یک مدیر خوب این است که بتواند دیگران را در کارشان بهتر کند.

مدیران، مسئول ایجاد انگیزه، تشویق و سازماندهی افراد دیگر هستند و این موارد اغلب در مورد مهارت های نرم است تا مهارت های سخت.

تعیین کیفیت مجموعه مهارت های یک مدیر کار ساده ای نیست. آنها از مهارت ها و دانش ارتباطی قابل توجهی استفاده می کنند که از طریق تجربه ایجاد شده و تعریف آن دشوارتر است.

مدیران خوب درک می کنند که چه چیزی در مورد کارکنانشان منحصر به فرد است و راه هایی برای به حداکثر رساندن پتانسیل آنها پیدا می کنند. این به معنای ایجاد استراتژی بر اساس نقاط قوت تیم و غلبه بر نقاط ضعف جهت دریافت بهترین نتیجه ممکن است.

بخشی از این امر ایجاد یک محیط کاری فراگیر و ترویج جو کاری مثبت است اما بخشی از آن نیز ردیابی مداوم نحوه عملکرد کارکنان آنها و چگونگی تکامل پویایی تیم با زمان و گردش مالی می باشد.

به یاد داشته باشید که یک رویکرد واحد برای مدیر خوب بودن وجود ندارد. درعوض، می توان طیف وسیعی از سبک های مدیریتی مختلف بسته به نحوه به کارگیری آنها و نیروی کار، ایجاد نمود.

اهمیت مدیریت خوب

اهمیت مدیریت خوب

مدیریت خوب برای موفقیت یک کسب و کار ضروری است. وقتی به یک شرکت مؤثر و کارآمد نگاه می کنید، نتایجی که آنها به دست می آورند معمولاً به مدیران سازماندهی عالی و ایجاد انگیزه در کارکنان و در عین حال القای یک جو مثبت در محل کار، گره خورده است.

مطالعات گالوپ نشان می دهد که مدیران تأثیر زیادی بر عملکرد کارکنان دارند و در تعامل تیم، حداقل 70 درصد تفاوت ایجاد می کنند. این یک آمار خیره کننده است و نشان می دهد که مدیریت خوب چقدر می تواند تفاوت ایجاد کند و برخی از کارکنان چقدر برای عملکرد کلی شرکت مهم هستند.

بین مشارکت کارکنان و عملکرد سازمانی ارتباط مستقیم وجود دارد. کارکنان متعهدتر منجر به تعهد و بهره وری بیشتر، بهبود خدمات، حفظ استعداد و رضایت مشتری می شوند و در عین حال مرخصی کارکنان را نیز کاهش می دهد.

در نظرسنجی HBR از کارکنان (عمدتاً مدیران در سطوح ارشد) در سازمان‌هایی با 500 کارمند یا بیشتر، دریافتند که «رهبری قوی اجرایی» و «سطح بالای مشارکت کارکنان» دو عامل برتر هستند و موفقیت را به همراه خواهند داشت.

مدیران خوب حیاتی هستند زیرا اقدامات آنها گسترده و طولانی مدت است. نحوه کار یک مدیر، بر تعداد زیادی از کارمندان تأثیر می گذارد.

یک کارمند با عملکرد ضعیف را در نظر بگیرید. وقتی ناامید باشد، تاثیر بی کفایتی یا ناکارآمدی او به وظایف خاصی که دارد محدود می شود. اکنون مدیری را در نظر بگیرید که بر بسیاری از کارمندان نظارت دارد. اهمیت عملکرد شغلی او بیشتر است و کارمندان بیشتری را تحت تأثیر قرار می‌دهد و تأثیر قابل‌توجهی بر کسب‌وکار دارد.

در سال 2017، هاروارد بیزینس گزارش نظرسنجی گسترده ای در مورد تاثیر شیوه های مدیریت در بخش تولید ایالات متحده منتشر کرد. با داده‌های بیش از 35000 کارخانه تولیدی، آنها دریافتند کارخانه هایی که بر شیوه‌های مدیریتی، پیاده‌سازی رویکرد مبتنی بر انگیزه و فرآیندهای نظارتی دقیق تأکید دارند، بسیار مولدتر، نوآورانه‌تر و سودآورتر هستند.

  • افزایش 10 درصدی شاخص مدیریت کارخانه، منجر به افزایش 14 درصدی بهره‌وری نیروی کار شد.
  • تجزیه و تحلیل 10% بالا و 10% پایین کارخانه ها از نظر عملکرد، نشان داد که تکنیک های مدیریت (18٪) در مقایسه با تحقیق و توسعه (17٪)، مهارت کارکنان (11٪) و هزینه های فناوری اطلاعات (8٪) تأثیر بیشتری دارد.

 

با توجه به هزینه نسبی بهبود شیوه های مدیریت در مقایسه با بازسازی عملیات تحقیق و توسعه یا فناوری اطلاعات، اهمیت مدیریت خوب را نمی توان دست کم گرفت. استخدام یا آموزش تعداد کمی از مدیران تاثیر زیادی بر موفقیت کسب و کار دارد که بسیار بیشتر از هزینه آن است.

معایب مدیریت ضعیف

اهمیت مدیریت و تأثیر فزاینده ای که بر سازمان می گذارد به این معنی است که در صورت عملکرد ضعیف، عواقب قابل توجهی وجود دارد.

مدیران بد، زمان و پول قابل توجهی را به دلیل تصمیم گیری ضعیف و کارمندان بی انگیزه و بی روحیه، تلف می کنند.

علاوه بر کارمندان غیرفعال، یکی دیگر از نقاط ضعف مهم مدیریت ضعیف، افزایش گردش مالی کارکنان است. ضرب المثلی در تجارت وجود دارد که می گوید “مردم شغل را ترک نمی کنند، بلکه مدیران را ترک می کنند” و داده ها نیز آن را نشان می دهند. از هر دو کارمند، یک نفر می‌گوید که شغل خود را ترک کرده است تا از یک مدیر دور شود.

کارکنان به دنبال شغل های جدید خواهند رفت اگر:

  • با مدیر خود رابطه ضعیفی داشته باشند
  • در کار و پیشرفت حرفه ای خود احساس عدم حمایت کنند
  • قادر به برقراری ارتباط صادقانه و سازنده با مدیر خود نیستند

 

ویژگی ها و صفات یک مدیر و رهبر خوب

ویژگی ها و صفات یک مدیر و رهبر خوب

یافتن کارمندانی با ویژگی های یک مدیر خوب کار دشواری است. تحقیقات نشان می دهد که از هر ده نفر تنها یک نفر دارای تمام استعدادهای لازم برای موفقیت در مدیریت است و از هر ده نفر دو نفر برخی از ویژگی های یک مدیر خوب را از خود نشان می دهند.

برخی  از ویژگی های لازم یک مدیر خوب در زیر شرح داده شده است:

1- همدلی

مدیران باید به رفاه کارکنان خود اهمیت دهند و آنها را در نظر بگیرند. این به معنای نشان دادن همدلی و هوش هیجانی است تا اطمینان حاصل شود که کارکنان مستعد فرسودگی شغلی، فقدان انگیزه، اضطراب یا افسردگی نیستند.

مدیری که می‌تواند خود را به جای دیگران بگذارد و نشان دهد که مشکلی وجود ندارد، مشارکت و بهره‌وری کارکنان را حفظ می‌کند و در عین حال خروج کارکنان را کاهش می‌دهد.

مدیران همدل، از تیم خود در برابر انتقاد ناعادلانه یا خواسته های غیرقابل قبول محافظت می کنند. این می تواند به معنای محافظت از کارمندان در زمانی که سرزنش او نادرست است یا ضرب الاجل های غیرواقعی برای کار تعیین می شود.

2- صادق و منصف

کارکنان به مدیرانی احترام می گذارند که در تمامی برخوردهایشان با آنها صادق، منصف و شفاف باشند. پنهان نگه داشتن اطلاعات مهم از کارکنان نتیجه معکوس می دهد و باعث ایجاد بی اعتمادی در آینده می شود.

زمانی که کارمندان دیگر به مدیر خود اعتماد ندارند، رابطه به طور قابل توجهی بدتر شده و در بدترین سناریوها غیر قابل دفاع می شود.

3- مهارت های ارتباطی

مهارت های ارتباطی خوب پیش نیاز یک مدیر خوب بودن است. بسیاری از کارهای روزمره یک مدیر ریشه در ارتباط با کارکنان زیر مجموعه و تیم رهبری بالادستی آنها دارد.

پیگیری عملکرد تیم، دریافت بازخورد و پیگیری مسائل احتمالی، مستلزم ارتباط مستمر با پرسنل است. امروزه برای بسیاری از مدیران، ارتباط نوشتاری و برقراری ارتباط از طریق تماس‌های ویدیویی شاید مهم‌تر ازملاقات های حضوری باشد.

4- تصمیم گیری

تصمیم گیری بخش بزرگی از مدیریت است. درک اطلاعات مربوطه و گرفتن بهترین تصمیم، یک مهارت اساسی است که همه مدیران باید یاد بگیرند. در حالی که کارمندان بخش عمده ای از کار را انجام می دهند، در نهایت مدیر هدایت تیم و نحوه انجام کار را بر عهده می گیرد.

بسیاری از اشتباهات رایج مدیران تازه کار را می توان در تصمیم گیری ضعیف دانست که می تواند به دلیل ترس از عواقب، ناتوانی در نه گفتن یا مدیریت زمان و چگونگی ریسک کردن باشد.

5- حمایت کننده و قابل اعتماد

مدیران خوب از کارکنان خود حمایت می کنند و به توانایی های آنها اعتماد دارند. آنها برای تیم خود می ایستند و از آنها در برابر رهبری بالاتر دفاع می کنند. آنها می‌دانند که ایمان به کارکنان توانمند، آنها را قادر می‌سازد تا توانایی و پیشرفت حرفه‌ای خود را افزایش دهند.

6- توانایی مدیریت کارهای روزمره

مدیری که نمی ترسد دستش را کثیف کند و همان کاری را که از دیگران می خواهد انجام می دهد، باعث احترام کارمندانش می شود.

این نشان می دهد که آنها یکی از اعضای تیم هستند و خود را بالاتر از کادر خود نمی دانند. خواه برای پوشش غیبت کارکنان یا فقط برای کمک به اینکه کارها خوب پیش نمی روند.

7- انعطاف پذیر

وقتی همه چیز اشتباه می شود، اشتباهاتی رخ می دهد، یا نیروهای خارجی شرایط چالش برانگیزی ایجاد می کنند، بهترین مدیران فریاد نمی زنند یا صبرشان را از دست نمی دهند. در عوض، مستقیماً با ایده‌ها و برنامه‌های جدید برای عبور از آنها برمی‌گردند.

مدیران انعطاف پذیر در طول مشکلات آرام و سازنده باقی می‌مانند و این طرز فکر به کارمندان آنها نیز منتقل می‌شود.

چگونه مدیران و رهبران خوب را پرورش دهیم

همانطور که می بینید، برای اینکه یک مدیر خوب باشید، ویژگی های زیادی وجود دارد. در حالی که مدیران جدید برای این نقش به توانایی های ذاتی و استعداد طبیعی نیاز دارند، بسیاری از این ویژگی ها را می توان از طریق آموزش و توسعه مناسب تقویت کرد.

با در نظر گرفتن این موضوع، شرکت ها به برنامه های توسعه مدیریت نیاز دارند تا کارکنانی را با مجموعه مهارت های مناسب برای تبدیل شدن به مدیران در آینده، شناسایی کنند.

امتیاز دهید