پرسونا چیست؟
پرسوناها شخصیتهای خیالی هستند که شما بر اساس تحقیقات خود ایجاد میکنید تا انواع مختلف کاربرانی را که ممکن است از خدمات، محصول، سایت یا برند شما به روشی مشابه استفاده کنند، نشان دهید. ایجاد پرسونا به شما کمک می کند نیازها، تجربیات، رفتارها و اهداف کاربران خود را درک کنید، به شما کمک می کند تا از لاک خودتان بیرون بیایید، به شما کمک کند تا تشخیص دهید که افراد مختلف چه نیازها و انتظارات متفاوتی دارند و همچنین می تواند به شما کمک کند تا با کاربری که برای آن ها طراحی می کنید بیشتر آشنا شوید.
پرسوناها کار طراحی را پیچیده تر می کنند، فرآیندهای ایده پردازی شما را هدایت می کنند و می توانند به شما کمک کنند تا به هدف ایجاد یک تجربه کاربری خوب برای گروه کاربر هدف خود برسید.
برخلاف طراحی محصولات، خدمات و راهحلهای مبتنی بر اولویتهای تیم طراحی، در بسیاری از رشتههای طراحی انسانمحور جمعآوری تحقیقات و شخصیتپردازی ترندها و الگوهای خاص در دادهها بهعنوان پرسونا، به یک روش استاندارد تبدیل شده است. از این رو پرسوناها افراد واقعی را توصیف نمیکنند بلکه شما پرسونای خود را بر اساس دادههای واقعی جمعآوریشده از افراد متعدد تشکیل میدهید. پرسوناها حس انسانی را تا حد زیادی به واقعیت های سرد تحقیقات شما اضافه می کنند. ایجاد پروفایلهای پرسونا از کاربران معمولی یا غیر معمول (افراطی) به شما کمک میکند الگوهای تحقیق خود را درک کنید و انواع افرادی را که میخواهید برای آنها طراحی کنید را ترکیب میکند. پرسوناها به عنوان شخصیت های مدل یا کاراکترهای ترکیبی نیز شناخته می شوند.
به عبارت دیگر پرسوناها الگوهای معناداری را ارائه می دهند که می توانید از آنها برای ارزیابی توسعه طراحی خود استفاده کنید. ساختن پرسونا به شما کمک می کند تا سوالات درست را بپرسید و مطابق با کاربرانی که برای آنها طراحی می کنید به آن سوالات پاسخ دهید. به عنوان مثال، “مشتری1، مشتری2 و مشتری 3 چگونه در رابطه با ویژگی X یا تغییر Y در زمینه داده شده تجربه، واکنش و رفتار خواهند داشت؟” و ” مشتری1، مشتری2 و مشتری 3 چه فکری می کنند، چه احساسی دارند؟، چه کاری انجام می دهند و چه می گویند؟” و “نیازهای اساسی آنها که ما سعی در برآورده کردن آنها داریم چیست؟”
شخصیت ها در تفکر طراحی
در فرآیند تفکر طراحی سه مرحله وجود دارد: همدلی، تعریف، ایده پردازی. طراحان اغلب در مرحله دوم یعنی مرحله تعریف شروع به ایجاد پرسونا می کنند. در مرحله تعریف متفکران طراحی تحقیقات و یافته های خود را از همان مرحله اول یعنی مرحله همدلی ترکیب می کنند. استفاده از پرسونا در میان روش های دیگر تنها یک روش است که می تواند به طراحان کمک کند تا به مرحله سوم یعنی مرحله ایده پردازی بروند. پرسوناها به عنوان راهنما برای جلسات ایده پردازی مانند طوفان فکری و .. استفاده می شوند.
چهار نوع مختلف پرسونا
1. پرسوناهای هدف دار
این پرسونا مستقیماً به جزئیات توجه دارد. تمرکز بر این است: کاربر معمولی من میخواهد با محصول من چه کاری انجام دهد؟ هدف یک پرسونای هدفمند بررسی فرآیند و گردش کاری است که کاربر شما ترجیح می دهد از آن برای دستیابی به اهداف خود در تعامل با محصول یا خدمات شما استفاده کند. این فرض ضمنی وجود دارد که شما قبلاً به اندازه کافی تحقیقات در رابطه با کاربر خود انجام داده اید تا متوجه شوید که محصول شما برای کاربر ارزش دارد و با بررسی اهداف آنها می توانید نیازهای آنها را زنده کنید.
2. پرسوناهای مبتنی بر نقش
دیدگاه مبتنی بر نقش نیز هدفمند است و بر رفتار نیز تمرکز دارد. پرسوناهای دیدگاههای مبتنی بر نقش عمدتاً مبتنی بر دادهها هستند و دادههایی را از منابع کمی و کیفی ترکیب میکنند. دیدگاه مبتنی بر نقش بر نقش کاربر در سازمان تمرکز دارد. در برخی موارد طراحیهای ما باید به نقشی که کاربران ما در سازمانها یا زندگی خود ایفا میکنند، توجه کند. بررسی نقشهایی که کاربران ما معمولاً در زندگی واقعی بازی میکنند میتواند به تصمیمگیری بهتر در مورد طراحی محصول کمک کند. محصول در کجا استفاده خواهد شد؟ هدف این نقش چیست؟ چه اهداف تجاری برای این نقش مورد نیاز است؟ چه شخص دیگری تحت تأثیر وظایف این نقش قرار می گیرد؟ این نقش چه کارکردهایی دارد؟
3. پرسوناهای جذاب
پرسوناهای جذاب میتوانند هم پرسوناهای هدف و هم پرسوناهای نقش محور و هم پرسوناهای سنتی را در بر گیرند. این پرسوناهای جذاب به گونه ای طراحی شده اند که طراحانی که از آنها استفاده می کنند بتوانند بیشتر با آنها درگیر شوند. ایده این است که با استفاده از پرسونا یک خروجی سه بعدی از یک کاربر ایجاد کنیم. هرچه افراد بیشتری با پرسونا ارتباط برقرار کنند و آنها را واقعی ببینند، احتمال بیشتری وجود دارد که آنها را در طول طراحی فرآیند در نظر بگیرند و بخواهند بهترین محصول را به آنها ارائه دهند. این پرسوناها احساسات کاربر، روانشناسی و سوابق آنها را بررسی می کنند و آنها را با کار مورد نظر مرتبط می کنند. این دیدگاه بر این نکته تأکید میکند که چگونه سناریوها میتوانند پرسوناها را جذاب کنند و به آنها جان ببخشند.
4. پرسوناهای خیالی
پرسونای خیالی از تحقیقات کاربر (برخلاف سایر شخصیت ها) به وجود نمی آید، اما از تجربه تیم طراحی شکل می گیرد. این امر مستلزم این است که تیم بر اساس تعاملات گذشته با پایگاه داده کاربر و محصولات، فرضیاتی ایجاد کند تا تصویری از ظاهر کاربران معمولی ارائه دهد. شکی نیست که این شخصیتها میتوانند عمیقاً ناقص باشند و بحثهای بیپایانی در مورد اینکه چقدر ناقص هستند وجود دارد. ممکن است بتوانید از این نوع پرسونا به عنوان طرح اولیه نیازهای کاربر استفاده کنید. این مدل پرسونا اجازه درگیری شما با کاربران را در مراحل اولیه طراحی را می دهند البته نباید به آنها به عنوان راهنمای توسعه محصولات یا خدمات اعتماد کرد.
10 مرحله برای ایجاد پرسوناها و سناریوهای جذاب شما
همانطور که در بالا توضیح داده شد پرسوناهای جذاب می توانند هم پرسوناهای هدف و هم پرسوناهای نقش محور و هم پرسوناهای سنتی تر را در برگیرند. پرسوناهای جذاب بر این نکته تأکید میکنند که سناریوها چگونه میتوانند پرسوناها را درگیر کنند و به آن ها جان ببخشند. این فرآیند 10 مرحلهای کل فرآیند را از جمعآوری دادههای اولیه، از طریق استفاده فعال، تا توسعه مستمر پرسونا را پوشش میدهد. چهار بخش اصلی وجود دارد:
- جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل داده ها (مرحله 1، 2)،
- توضیحات شخصی (مرحله 4، 5)،
- سناریوهای تجزیه و تحلیل مسئله و توسعه ایده (مرحله 6، 9)،
- پذیرش از سوی سازمان و مشارکت تیم طراحی (مرحله 3، 7، 8، 10).
10 مرحله یک فرآیند ایده آل است، اما گاهی اوقات نمی توان همه مراحل را در پروژه گنجاند. در اینجا ما روند 10 مرحلهای را که توسط لن نیلسن توضیح داده شده است، تشریح میکنیم.
1.داده ها را جمع آوری کنید. تا جایی که ممکن است اطلاعات بیشتری در مورد کاربران جمع آوری کنید. تحقیقات کاربری با کیفیت بالا از کاربران واقعی در گروه کاربری هدف خود انجام دهید. در تفکر طراحی مرحله تحقیق اولین مرحله است که به عنوان فاز همدلی نیز شناخته می شود.
2.یک فرضیه تشکیل دهید. بر اساس تحقیقات اولیه خود شما یک ایده کلی از کاربران مختلف در محدوده تمرکز پروژه از جمله راه هایی برای تشخیص تفاوت بین کاربران، تشکیل میدهید. به عنوان مثال میتوانید از نمودارهای وابستگی و نقشههای همدلی استفاده کنید.
3.همه این فرضیه را باید قبول داشته باشند. هدف حمایت یا رد فرضیه اول در مورد تفاوت بین کاربران است. شما می توانید این کار را در مواجهه با شرکت کنندگان پروژه با فرضیه و مقایسه آن با دانش موجود انجام دهید.
4.یک عدد تعیین کنید. شما در مورد تعداد نهایی پرسونا تصمیم خواهید گرفت که ایجاد آنها منطقی است. اغلب شما می خواهید بیش از یک شخصیت برای هر محصول یا خدمات ایجاد کنید، اما همیشه باید فقط یک شخصیت را به عنوان تمرکز اصلی خود انتخاب کنید.
5.شخصیت ها را توصیف کنید. هدف از کار با پرسوناها این است که بتوانید راه حل ها، محصولات و خدمات را بر اساس نیازها و اهداف کاربران خود توسعه دهید. حتماً پرسوناها را به گونهای توصیف کنید که درک و همدلی کافی برای درک کاربران بیان شود.
- شما باید جزئیاتی در مورد تحصیلات، سبک زندگی، علایق، ارزشها، اهداف، نیازها، محدودیتها، خواستهها، نگرشها و الگوهای رفتاری کاربر درج کنید.
- چند جزئیات شخصی تخیلی را اضافه کنید تا پرسونا به یک شخصیت واقعی تبدیل شود.
- به هر یک از شخصیت های خود یک نام بدهید.
- برای هر شخصیت 1 تا 2 صفحه توضیحات ایجاد کنید.
6.موقعیت ها یا سناریوهایی را برای شخصیت های خود آماده کنید. این روش پرسونای جذاب برای ایجاد سناریوهایی است که راه حل ها را توصیف می کنند. برای این منظور باید تعدادی از موقعیتهای خاص را که میتواند باعث استفاده از محصول یا خدماتی شود که طراحی میکنید، توصیف کنید. به عبارت دیگر موقعیت ها اساس یک سناریو هستند. شما می توانید با ایجاد سناریوهایی که آنها را در نقش یک کاربر نشان می دهد، به هر یک از شخصیت های خود زندگی ببخشید. سناریوها معمولاً با قرار دادن پرسونا در یک زمینه خاص با مشکلی که می خواهند یا باید حل کنند شروع می شوند.
7.از شرکت کنندگان پذیرش بگیرید. این یک موضوع مشترک در تمام 10 مرحله است که هدف این روش درگیر کردن شرکت کنندگان پروژه است. به این ترتیب تا حد امکان اعضای تیم باید در توسعه پرسوناها شرکت کنند، و مهم است که پذیرش و شناخت شرکت کنندگان در مراحل مختلف را به دست آورید. برای رسیدن به این هدف میتوانید بین دو استراتژی یکی را انتخاب کنید: میتوانید نظر شرکتکنندگان را بپرسید، یا میتوانید به آنها اجازه دهید فعالانه در این فرآیند شرکت کنند.
8.انتشار دانش. برای اینکه شرکت کنندگان از این روش استفاده کنند، توضیحات پرسونا باید در اختیار همه قرار گیرد. مهم این است که زودتر تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید این دانش را بین کسانی که مستقیماً در این فرآیند شرکت نکرده اند، به کارمندان جدید آینده و شرکای خارجی احتمالی منتشر کنید. انتشار دانش همچنین شامل نحوه دسترسی شرکت کنندگان پروژه به داده های اساسی است.
9.همه سناریوها را آماده کنید. شخصیت ها به خودی خود هیچ ارزشی ندارند. تا زمانی که پرسونا به بخشی از یک سناریو تبدیل شود (سناریو در مورد نحوه استفاده پرسونا از محصول آینده می باشد) ارزش واقعی ندارد.
10.اصلاحات مداوم را انجام دهید. آخرین مرحله توصیفات پرسونا است. شما باید به طور منظم توضیحات را اصلاح کنید. اطلاعات جدید و جنبه های جدید ممکن است بر توضیحات تأثیر بگذارد. گاهی اوقات شما نیاز به بازنویسی توضیحات شخصیت های موجود، اضافه کردن شخصیت های جدید یا حذف شخصیت های قدیمی دارید.